اولین رسانه تصویری بازاریابی شبکهای ایران میزبان مریم تاجیک یکی از توزیعکنندگان ارشد شبکه بادران بود. وی به عنوان بانویی موفق با حضور در این برنامه از چالشها و موفقیتهای خود در طول مدت فعالیت نتورکمارکتینگ در شرکت شبکه بادران صحبت کرد که بدون تردید برای فرشتههای باد خالی از لطف نخواهد بود.
احساس شما نسبت به اینکه در استودیو بادران تیوی هستید، چیست؟
از دعوت به استودیو بادران تیوی بسیار هیجانزده شدم و خیلی برایم جذاب بود. ما در شرکت بزرگ بادران مواردی را تجربه کردهایم که شاید ایده آلهای خیلی از افراد باشد. قطعا قدردان این فضا و امکاناتی که شرکت فراهم کرده هستیم و من هم بسیار خوشحالم که اینجا در خدمت شما هستم.
قبل از بازاریابی شبکهای مشغول به چه فعالیتی بودید؟
من لیسانس مدیریت و فوقلیسانس طراحی لباس دارم و در هر دو زمینه فعال بودم. همچنین با سمت مدیریت اجرایی در یکی از شرکتهای نیمهدولتی به مدت 12 سال سابقه کار داشتم. این مسیر را از کارمندی شروع کرده بودم تا نهایتا به سمت مدیریت اجرایی رسیده بودم. از سال 1390 هم یک برند طراحی لباس را ثبت نمودم و تماموقت مشغول فعالیت در دو شغل بودم؛ تا اینکه باکمال خوشبختی شرکت بادران به من معرفی شد و الان چهار سال و نیم است که در خدمت بادران هستم.
با این همه مشغله چطور بازاریابی شبکه ای را انتخاب کردید؟
آنچه که در آموزشهای اولیه مورد تاکید قرار میگیرد، این است که پیشداوری و قضاوت در مسیر نتورکمارکتینگ وجود نداشته باشد. زمانی که معرفم از من سوال کرد که زمان خالی شما چقدر است؟ گفتم: من فقط روزهای دوشنبه بعدازظهرم خالیاست که یکی از کلاسهای تدریس طراحی لباسم را کنسل کردم و سپاسگزار معرفم هستم که باوجود محدودیت زمانی من، قضاوتم نکرد و مرا به این تجارت دعوت کرد.
چرا نتورک را انتخاب کردید؟
من همیشه با افراد سازمان که در این زمینه صحبت میکنم به این نتیجه میرسم که هر آدمی دلایل خودش را از انتخاب نتورک دارد و در این زمینه یک چرایی دیکته شده برای همه وجود ندارد. من سالیان سال کارمند خوبی برای مجموعههایی که در آنها کار میکردم، بودم و برای خدمت به دیگران سنگ تمام میگذاشتم و با خودم فکر کردم چرا برای خودم این سنگ تمام را نگذارم. در شرکت شبکه بادران بستر کارآفرینی برای شخص خودم فراهم شد. در ابتدا یک جلسه معارفه است که باید به خودمان فرصت بدهیم و فرصت سوز نباشیم. همچنین باید در نظر داشته باشیم که اینجا شرایطی فراهم شده که بخش زیادی از صفر تا صد و محقق شدنش دست خودمان است.
من کشاورز زاده هستم و کار بازاریابی شبکهای خیلی شبیه به کشاورزی میباشد. مثل اینکه یک زمین مرغوب و یک بذر حاصلخیز در اختیار شما گذاشته شده، این زمین مرغوب شرکت بادران است و این بذر هم همان پلن درآمدی است که در اختیار شماست. بازاریابی شبکهای غول چراغ جادو نیست بلکه مثل یک کشاورز که هر چقدر زحمت زمینش را بکشد محصول برداشت خواهد کرد، بازاریابی شبکهای هم همان روند را دارد وگرنه تبدیل به یک پرونده ناتمام میشود.
آیا شغل بازاریابی شبکهای پرستیژ کاری دارد؟
آدمها خودشان به شخصیت، شغل و حتی لباسی که میپوشند پرستیژ میدهند. بارها شنیدهایم که میگویند: حرمت امامزاده به متولیاش است. خیلی از افراد ممکن است به هر شکلی حتی غیرحرفهای کار کنند، ولی درنهایت این خود شما هستید که تصمیم میگیرید چگونه باشید و چه پرستیژی به کارتان بدهید. ارائه یک کار کاملا به آن شخصی که آن را انجام میدهد، بستگی دارد. به عبارتی، پرستیژ یک کار امری ذهنی است. و درنهایت به نظر من کار بازاریابی صد در صد پرستیژ دارد. پیشتر هم اشاره کردم که شرکت باران امکاناتی را فراهم کرده که ایده آلهای ذهنی خیلی از افراد میباشد؛ منتها بستگی دارد که آدمها به چه نحوی به کار نگاه کنند و چگونه فعالیت نمایند. این شرکت سالن سمینار دارد و برای خود من که سابقا برگزارکننده سمینار و کنفرانس بودم، این مساله خیلی باارزش است و در وهله اول متوجه شدم که این شرکت به اشخاصی که برایش کار میکنند ارزش میدهد. شرکت بادران حتی برای معرفی محصول جدیدش هم جشن میگرفت و کارشناس محصول به معرفی آن میپرداخت و این امکانات در فضاهای دیگر به این شکل وجود ندارد.
چه سالی وارد شرکت بادران شدید؟
29 تیر ماه 95 وارد شرکت بادران شدم.
دلیل انتخاب بادران چه بود؟
پتانسیل پیشرفت را در بادران دیدم و اگر شما پتانسیل یک جریان را درک کنید بعد از آن به چشماندازش فکر میکنید. چشمانداز به این معنی که من در مسیری که میروم، چه میبینم؟
من در ابتدای ورود به بادران خیلی نکات مثل لباس فرم یکدست، صندلیهای یکرنگ و حتی پارکینگ این مجموعه توجهم را جلب کرد. شرکت بادران انسانها را کمالگرا میکند. ما حتی به صفحه اینستاگرام دکتر قربانیان و مهندس موسوی دسترسی داریم و اینها ارزشگذاریهای واقعی محسوب میشوند. من همیشه رشد بادران را رشد خودم میدانم و در ادامه، رشد کشورم و بازاریابی شبکهای میدانم و به همین دلیل در موردش تعصب دارم. ما که در سیستم کارمندی هر صبح باید اعلام حضور کنیم یا برای یک مرخصی باید حتما برگه رد کنیم؛ دیگر چه جای گلهای از بادران میماند.
بین شما و افرادی که در بستر بازاریابی شبکهای به موفقیت نرسیدند چه تفاوتی وجود دارد؟
دریای بازاریابی شبکهای اینقدر وسیع است که گویی در حال حاضر من دارم در ساحل شنبازی میکنم. من خطاب به افرادی که میگویند در بادران یا بازاریابی شبکهای موفق نشدند میگویم: من جای شما باشم خجالت میکشم این مساله را مطرح کنم. مثل کسی که بگوید من کلاس زبان رفتم ولی نتوانستم انگلیسی صحبت کنم. این بستر فراهم بوده و روالش یک اصولی داشته که اگر درست انجام میشده خروجیش هم مشخص بوده. بادران یک سیستم است و ما همه برای قسمت حسابداری بادران یک کد هستیم و بین آدمها قطعا فرقی گذاشته نمیشود.
نه فرد با فرد و نه شخص با شخص در این سیستم فرقی ندارد. ضربالمثلی هست که میگوید: اگر کسی کاری را انجام داده پس تو هم میتوانی انجامش دهی و اگر کسی تابهحال این کار را انجام نداده پس تو اولین نفری باش که انجامش میدهی. عدم موفقیت در بازاریابی شبکهای صرفا به خودمان برمیگردد و اگر من جای افرادی باشم که موفق نشدند، از بیان کردن و فریاد زدنش خجالت میکشیدم.
آیا رسیدن به جایگاه فعلی برای شما راحت بود؟
بازاریابی شبکهای ساده است ولی آسان نیست. مثل آزمونهای استخدامی که سلسله مراتب آزمون و گزینش خودش را دارد بازاریابی شبکهای هم آسان نبوده ولی ارزشش را داشته. و همه شرایط هم هیچوقت برای همه ادمها فراهم نبوده که اگر چنین بود همه آدم ا به همه اهدافشان میرسیدند.
من باوجود مخالفت خانوادهام و اینکه میگفتند اعتبارت را نشانه گرفتی و سادهلوحی این مسیر را شروع کردم ولی امروز دیگر کسی به من نمیگوید ساده لوحی؛ درنتیجه به مسیرتان ادامه دهید. ممکن است در وهله اول به دلیل مسائل مالی وارد این مسیر شویم ولی در ادامه به اشخاص پسندیدهتری تبدیل میشویم. اگر بخواهیم همه ما به نسبت خودمان میتوانیم شرایط ورود و فعالیت در این عرصه را فراهم کنیم.
لطفا چند کتاب درزمینه بازاریابی شبکهای معرفی کنید.
از اصول بازاریابی شبکهای آشتی دادن انسانها با کتابها است و مطالعه و بهروز بودن بخشی از آن محسوب میشود. کتابهای جادوی کار پارهوقت و دایره اول را بهعنوان کتابهای اولیه پیشنهاد میکنم. همچنین کتاب حکایت دولت و فرزانگی که البته درک کردن این کتاب خیلی مهم است و کتاب دیگری که شخصا به آن خیلی علاقهمندم کتاب جادوی فکر بزرگ است. این کتابها باعث میشوند توقعمان را از بیرون (غیر از خودمان) کم کنیم و بسیار مفید هستند.
بهعنوان صحبت پایانی چه پیامی دارید؟
خیلی خوشحالم که امروز در خدمتتان بودم و امیدوارم صحبتهایی که امروز کردم برای شما مفید بوده باشد دوستان. امروز خودمان را نگاه نکنیم و به کارآفرینان نگاه کنیم، به سبک زندگی و شخصیتشان دقت کنیم. ما روزی به سن سالمندی میرسیم و باید برایش برنامه داشته باشیم. هوشمند باشیم و از این بستر به بهترین نحو استفاده کنیم.