روایت چند قاب از اقامه عزای حسینی در بادران:
آسمان به تماشای هیئت ما نشست
به گرارش روابط عمومی شرکت شبکه بادران، عصر روز دوشنبه، هفتمین روز از محرم 1440 هجری قمری، در میان هلهله عارفان عاشورا، نوای منظم زنجیرها و هبوط تیرگیهای روح از مسیل اشکها، آسمان نظارهگر عزای جانسوز عاشقان حسین(ع) و یاران باوفایش در بادران شد...
روزگاری در تابناکترین صحنه خونین جهان، اتفاقی به وسعت قلب تاریخ رقم خورد که تا انسان و تقابل خیر و شر در جهان زنده است، صدای تپش این واقعهی سرخ در رگهای روح انسانیان به گوش خواهد رسید...
محرم امسال هم رخت سیاه عزا به تن کردیم و روضه را به زیارت عشق نشستیم و کام معرفت از عمق حقیقت برگرفتیم.
صدها نفر از خیل عظیم دلدادگان اهلبیت (ع) در بادران، امسال هم بهرسم بیعت هرساله، سنگ رهروی به ید غیرت آغشته کرده به سینه زدیم و شنیدیم و گریستیم بر هر آنچه در ساعاتی چند، بهروز عزیزترین مردان خدا در زمان آمد تا چکیدهی آن چند کلمه درس و معنی برای ما و حکم تاریخ بر احیاء دوباره و هرساله دین خدا در این ایام باشد.
بیتردید حس میکردم در میان فاصله مردم در دسته عزا و صفوف منظم عزادارن، فرشتگاناند که به این جمع دلداده پیوستهاند...
هر گوشه از مجلس عزای حسین(ع) اشکی از عزت و رنگی از وحدت و شوقی از خدمت به چشم میخورد؛ بوی خوش گلاب و سپندی که در فضا پیچیده بود جان انسان را تازه میکرد و عطر قدیمی هیئت را تداعی میکرد.
حاشیه محوطهای که هیئات مذهبی وارد آن میشدند، خیمه بلندی برپا بود. از کنارههای خیمه، گوشهای از پرده را کنار زدم بهمحض ورود با دهها خادم الحسین که مشغول تدارک غذای سفره بزرگ هیئت اهلبیت بودند روبرو شدم و عجب فضای عجیبی بود... دهها دیگ بزرگ در کنار هم و خادمینی که با مهر و صلوات و هزار حاجت قلبی بر سر آنها ایستاده بودند و بوی خوش قیمههای معروف محرم به مشام میرسید که شفا و مرهم دلخستگیهایم شد. جالب آن که مدیران شرکت،اعم از مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره و خانواده گرانقدرشان هم خاضعانه در این موکب حسینی با نهایت افتادگی در نقش خادم الحسین ظاهر شدند و در کنار دیگران در تدارک پخش غذا به عزاداران بودند...
در میان دود غلیظ اسپند و حرکت گردونهوار عزاداران کنار گردش علمداران، هالهای از انسجام به دور جمعیت و شمهای از تنهایی و تفکر را در نگاه افراد میدیدم و دستهای دعا رو به آسمان که برکات خدا را دامن دامن به این بخش درخشان زمین هدایت میکرد.
عاشورا، بزرگترین تقابل نور و تاریکی در تاریخ بشری و یک رویداد فرهنگی بسیار فراتر از اساطیر و افسانههاست که با گذشت قریب به هزار و چهارصد سال، کماکان ریشه در پندار و گفتار و کردار جهانیان دارد... بهجرئت میتوان گفت عاشورای حسینی منحصر به جهان اسلام نیست و در نهاد هر انسانی که خرده بویی از منطق و احساس هم نوعی برده باشد، واقعیات حادثه کربلا را بهخوبی درک میکند...
یادداشت/سعید برازنده